ارزش ها و استراتژی گروه اگروپارس
همان گونه که اغلب ما می دانیم؛ در سياستگذاری و برنامهريزی دو نگاه وجود دارد: نگاه مشكل محور و نگاه فرصت محور. که در نگاه مشكل محور، عمدتاً بر كشف مشكلات، موانع و تهديدها تأكيد میكنند. اما در نگاه فرصت محور، به كشف فرصتها و فراتر از آن به «خلق فرصتها» توجه می شود. و كشورهای موفق، سازمانهای موفق و انسانهای موفق، از يك سو به كشف و خلق فرصتها اهتمام دارند و از سوی ديگر، با نگرش آينده انديشانه و بلند مدت با قضايا برخورد می كنند. چنان که، آموزه های نياكان ما نیز می گوید؛ «ديگران كاشتند و ما خورديم، ما بكاريم و ديگران بخورند». واضح است كه كشف فرصتها و برنامهريزی جسورانه برای آيندههای دور، نياز به ابزار علمی و تكنيكی دارد كه موضوع رشتههای حساسی چون آينده پژوهی و برنامهريزی پابرجا است. از این رو در برنامهريزی استراتژيك، سه رويكرد رواج يافته است؛
رويكرد اول
به «رويكرد تحليلی» موسوم است كه بر سازوكارهای تحليلی مانند كاربرد ماتريس SWOT (قوتها،ضعفها، فرصتها و تهديدها) تأكيد میكند. هرچند که استفاده صرف از اين رويكرد- كه به اصطلاح جنبة عقلانی هم دارد - منسوخ شده است.
رويكرد دوم
«رويكرد توصيفی» است كه بر كشف فرصتها و خلق قابليتهای لازم براي استفاده از فرصتها تأكيد دارد. اين رويكرد خلاّق، استفاده از شمّ شهودی را در برنامهريزی بلندمدت مجاز میداند. اما رمز اصلی آن، تأكيد بر ايجاد قابليتهايی است كه بهرهبرداری از فرصتها را امكانپذير میسازد.
رويكرد سوم
و جديدی كه فراتر از دو رويكرد قبلی و شايد هم جامع آنها محسوب میشود، «رويكرد برنامهريزی ارزشی» است. هدف نهايی اين رويكرد نيز كشف فرصتهاست، اما از طريق مبنا قرار دادن ارزشها. ارزشها به چيزهايی گفته میشود كه براي ما مهم هستند، و بايد مبنای تصميمها و اقدامات ما باشند. در اين رويكرد، برنامهريزان استراتژيك از طريق كشف و خلق فرصتها بايد در صدد تحقق هر چه بيشتر ارزشهای استراتژيك باشند. به عنوان مثال، قبل از طرح موضوع «برنامهريزی استراتژيك» در عرصه علم و تكنولوژی، ابتدا بايد تشخيص دهيم كه ارزشهای ملی و استراتژيك ما در اين عرصه چيست؟ آيا «توليد علم» برای ما مهم است يا «توليد تكنولوژی»؟ شايد هم «توسعه نوآوری» مهم تر از هر دوی آنها باشد؟! آيا توليد ثروت اقتصادی يا اجتماعی برای ما مهم است؟ يا تقويت غرور ملی و بهبود وجهه ی جهانی سازمان یا كشور؟! علم و تكنولوژی می توانند در خدمت ارزشهای مختلفی باشند؛ اما همه ی اين ارزشها به يك اندازه استراتژيك نيستند.
پس، این باورها و اعتقاد ذینفعان و مدیران ارشد هر سازمان به ارزشهای تعیین شده است که می توانند هریک از استراتژی های مربوطه (یا تلفیقی از آنها) را برای تصميم گیری، برنامه ریزی و اجراء توصیه و پذیرش نمایند.
لذا، توجه به باورها و ارزش های تعیین شده در مجموعه ی اگروپارس (بشرح ذیل) در طراحی استراتژیهای ذیربط، تاکید ویژه می شود:
1- کشاورزی ارزشمندترین شغل تاکید شده ی ادیان، انبیاء و بزرگ مردان جامعه ی انسانی می باشد که نقش و تاثیر عمیق خود را در زندگی موجودات (انسان، حیوان، پرنده، چرنده، خزنده، و ...) و استقلال فردی و اجتماعی و حتا سیاسی جوامع ( خوب، بد، مترقی، متوسط و ... ) به اثبات رسانده است.
2- گردشگری و سیر و سیاحت نیز، تاثیر و نقش خود را در شناخت و کسب تجربه و آرامش خاطر و تجدید قوا برای ادامه ی ماموریت های انسان به اثبات رسانده است. و امروزه یکی از مفرح ترین لحظات زندگی بشر می باشد که همواره درصدد تجدد خاطر و تکرار آن بوده است.
3- به حد کافی، تولید خوب بدون عرضه و فروش مناسب، بیهوده شناخته شده است. و این یکی از معضلات اساسی تولید کنندگان در هر عرصه و صنعت است (شفافیت اهمیت بازاریابی و فروش _ علم مارکتینگ).
4- فقر – اعم از مادی و اقتصادی، و معنوی و فرهنگی – یک مشکل ساختاری است نه شخصی و عموماً فقر مردم از تنبلی یا حماقت شان نیست، بلکه به خاطر نداشتن یک حامی هرچند کوچک است. و یک درصد از 100 نفر (جمع) موثرتر از صددرصد از یک نفر (فرد) است.
5- با واقعیت های عصر حاضر، هرگونه عملیاتی؛ در قالب های نوآورانه، علمی، تخصصی، و حرفه ای مورد تایید و توجه بیشتر، و از طریق «آموزش» قابل گشترش و تکثیر سریع تر می باشد. اما این موضوع در توسعه روستایی – که از زیر بنایی ترین توسعه های اجتماعی محسوب می شود – ضرورت حساس و جدی تری دارد. یعنی بیش ار پیش به «الگوی های عملی و قابل تجربه» نیازمندیم (شنیدن گی بود مانند دیدن!).
بر این اساس؛ «حمایت موثر و سودمند افراد به واسطه ی خدمات قابل ارائه برحسب موضوع فعالیت» یعنی؛ «تلفیق کشاورزی با گردشگری و بازاریابی در توسعه روستایی» به روش های نوآورانه، تخصصی، و حرفه ای از طریق «مدیریت تگثیر»، پایه های هرگونه استراتژی قابل پیش بینی می باشد.
تماس با کارشناس مربوطه
09120217928 09104509525